کد مطلب:77573 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:113

خطبه 089-در بیان صفات خداوندی











و من خطبه له علیه السلام

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

المعروف[1] من غیر رویه، الخالق من غیر رویه»

یعنی آن خدائی است كه شناخته شده است به دیدن صنایع و آثار ظاهره ی او، بدون دیدن ذات او به چشم، ایجادكننده است بدون فكر و تامل، بلكه بمجرد علم شامله و قدرت نافذه.

«لم یزل قائما، اذ دائما، اذ لا سماء ذات ابراج و لا حجب ذات ارتاج و لا لیل داج و لا بحر ساج و لا جبل ذو فجاج و لا فج ذو اعوجاج و لا ارض ذات مهاد و لا خلق ذو اعتماد.»

یعنی همیشه بوده است ایستاده به ذات باقی به ذات، در وقتی كه نبود آسمانهای عقول صاحب قصرها و نبود حجابهای نفوس صاحب درهای بزرگ حواس ظاهر و باطن و نبود شب تاریك طبیعت و نبود دریاهای ایستاده ی هیولی و نبود كوهها صاحب راههای صورت، نبود راه واسع صاحب كجی جسم و نبود زمین صاحب فراش معدن و نبات و حیوان و نبود مخلوق صاحب قوت و قدرت و تصرف انسان، یعنی ازلا و ابدا اوست، هست به ذات و جمیع ماسوای او نیستند به ذات، اگر چه هست باشند به او «كان الله و لم یكن معه شی ء» پس هستی منحصر است به او و در غیر او نیست مگر عكس و نمایش نور او «یا هو، یا من لا هو الا هو، كل شی ء هالك الا وجهه، یا من یبقی و

[صفحه 440]

یفنی كل شی ء».

«ذلك مبتدع الخلق و وارثه و اله الخلق و رازقه.»

یعنی آن ذات دور از ادراك عقول و اوهام، مخترع و مبدع خلق است و وارث و معاد خلق و معبود و مقصود خلق است و روزی دهنده و تربیت كننده ی خلق است.

«و الشمس و القمر دائبان فی مرضاته یبلیان كل جدید و یقربان كل بعید.»

یعنی آفتاب و ماه تند رونده اند بر وفق اراده ی او، كهنه می سازند هر نوی را و نزدیك به وجود می گردانند هر ماده ی ممكنه ی دور از وجود را.

«قسم ارزاقهم و احصی آثارهم و اعمالهم و عدد انفاسهم و خائنه اعینهم و ما تخفی صدورهم من الضمیر و یعلم مستقرهم و مستودعهم من الارحام و الظهور، الی ان تتناهی بهم الغایات.»

یعنی قسمت كرده است و معین كرده است روزی ایشان را و شمرده است افعال ایشان را و اعمال ایشان را و شماره كرده است عدد نفسهای ایشان را و نگاههای نهانی چشمهای ایشان را و خطورات پنهان در سینه های ایشان را و می داند وقت قرار گرفتن و به دنیا آمدن ایشان را، از رحمهای مادران ایشان و ظاهر بودن ایشان تا وقتی كه برسند به منتهای غایت و مطلوب خلقت ایشان از خیر و شر.

«هو الذی اشتدت نقمته علی اعدائه فی سعه رحمته و اتسعت رحمته لاولیائه فی شده نقمته.»

یعنی آن خدا آن چنان خدایی است كه شدید است زحمت عذاب آخرت او بر دشمنان او در عین وسعت رحمت دنیای او از برای دشمنان و وسعت دارد رحمت آخرت او از برای دوستان او در عین زحمت بلیات دنیای او از برای دوستان.

«قاهر من عازه و مدمر من شاقه و مذل من ناواه و غالب من عاداه.»

یعنی مسلط بر كسی است كه خود را در مقام غلبه ی با او درآورده است و هلاك سازنده ی كسی است كه خود را در مقام مخالفت او برآورده است و خواركننده ی كسی

[صفحه 441]

است كه خود را در مقام دوری و خود سری او درآورده است و غلبه كننده ی كسی است كه دشمنی با او كرده است.

«و من توكل علیه كفاه و من ساله اعطاه و من اقرضه قضاه و من شكره جزاه.»

یعنی كسی كه توكل بر او كرد و امورش را به او واگذاشت، كفایت بدیهای دنیا و آخرت از او خواهد كرد و كسی كه از او چیزی بخواهد بروفق استعداد البته می دهد آنچه را كه به زبان حال خواسته است و كسی كه قرض بدهد به او و خیرات و مبرات به قصد رضای او كرد البته عوض به او می دهد در دنیا و آخرت و كسی كه شكر نعمتهای او كرد البته جزای نیك دنیا و آخرت به او می دهد.

«عباد الله! زنوا انفسكم من قبل ان توزنوا و حاسبوها من قبل ان تحاسبوا و تنفسوا قبل ضیق الخناق و انقادوا قبل عنف السیاق»

یعنی ای بندگان خدا! بسنجید نفسهای خود را از روی سعادت و شقاوت، پیش از آنكه سنجیده شوید در قیامت و به حساب یكدیگر درآورید كرده های نیك و بد خود را، پیش از آنكه محاسبه كرده ی نیك و بد خود شوید در قیامت، تا یافته باشید نیك و بد و سود و زیان خود را و تدارك و تلافی كرده باشید در دنیا، زیرا كه در آخرت تداركی نیست مگر به عقوبت و نفس بكشید در توبه و انابه، پیش از تنگ شدن مجرای نفس به مرگ و فرمانبردار گردید پیش از راندن به شدت به سوی آخرت.

«و اعلموا انه من لم یعن علی نفسه حتی یكون له منها واعظ و زاجر، لم یكن له من غیرها زاجر و لا واعظ.»

یعنی بدانید كه كسی كه از توفیق الهی كمك كرده نشد به او در تسلط عقل او بر نفس اماره ی او تا اینكه حاصل شود از برای او از اطاعت كردن نفس او عقل را پند دهنده ای و منع كننده ای كه عقل و هوش او باشد، حاصل نمی شود از برای او از غیر او منع كننده و پنددهنده ای، یعنی پند و منع غیر در او تاثیر نمی كند و نفعی به او نمی بخشد، زیرا كه خادع و داعی نفس اماره ی او مانع است از پذیرفتن پند و منع غیر.

[صفحه 442]


صفحه 440، 441، 442.








    1. در همه ی نسخه های خطی چنین است و در بسیاری از نسخه های چاپی: الحمدلله المعروف...